بعدازین دست من ودامن آن سرو بلند
که ببالای چمان ازبن وبیخم برکند
حاجت مطرب و می نیست توبرقع بگشا
که برقص آوردم آتش رویت چوسپند
هیچ روئی نشودآینه حجله بخت
مگرآن روی که مالند درآن سُمّ سمند
گفتم:اسرارغمت هرچه بود گو می باش
صبرازین بیش ندارم چه کنم تاکی وچند
غزل ۱۸۱ :
معنی غزل:
۱- چمان : بفتح اول نازان وخرامان؛صفت بالا(قامت)-معنی
بیت: پس ازاین دستم ملازم دامن آن محبوب سرو قامت
خواهد بود (دست ازدامن وی بر نخواهم داشت )؛سروی که
باقامت خرامان ونازان خود ریشه نهال هستی مرابرکند.
۲- برقع: بضم اول وسکون دوم وفتح سوم روی بند -
معنی بیت: نیازی به خنیاگروباده نیست توپرده ازچهره
برگیر تا آتش رخسارتومراسپند آسا بجنبش نشاط آمیزی
برانگیزد .
۳- سمند:بفتحاول ودوم وسکون سوم اسبی که رنگش به زردی
زند.
معنی بیت: هیچ چهره ای مانند آینه حجله نیکبختی روشن
ودرخشان نخواهدبود؛جز آن چهره که برای پاک شدن از
غبارتیرگی برسم اسب محبوب مالیده شود.
۴- معنی بیت: رازهای عشق تورا فاش کردم هرچه باداباد
شکیبایی مرابیش از این نیست کاری نمی توانم کرد تاکی
وتاچند صبر کنم ؟